برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس / برو آنجا که تو را منتظرند
Saturday, 6 Esfand 1390، 06:00 PM
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از
کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما
گرد
بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار
خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو
آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در
دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک 1 هان ، ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با
توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی
آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده
خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای
همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
مهدی اخوان ثالث
- 90/12/06