تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

اگر به خانه ی من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیار.
و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم...
اینجا گاهی با خودم حرف می زنم، یا شایدم گاهی که حرفای دیگران که به دل بشینه.
اینجا شبیه خونه ی منه. خونه ی آدم ذهنشه و قلبش، مگه نه؟
بله، برای فهمیدن و شناخت من جای مناسبی نیست، ولی اگه دنبال نشونه واسه فهمیدنِ خودتون می گردید، شاید جرقه ای شه.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

Kids!

Monday, 14 Aban 1403، 02:03 PM

دارم روی مسیله ی دوست داشتنیم کار می کنم و همزمان بازیگوشی!

سر می زنم به اینستا، نگاره های یکی از دوستام رو می بینم که با دختر کوچولوشون هالووین برگزار کردن. در واقغ، باید بگم برای دختر کوچولوش هالووین برگزار کردن.

و خودشون هم شکل شخصیت ها در اومدن و باهاش همراهی می کنن.

به این فکر می کنم که دنیای یه آدمی که بچه داره، گویی حول یه نفر دیگه که اون بچه باشه شکل می گیره. دست کم یه درصدی از اون. 

تفریح هاشون می شه برگزار کردن تفریح های بچه هاشون. 

دنیای جالبی باید باشه... اینکه از خود، بیشتر فاصله بگیری و واقعا برای یکی دیگه تلاش کنی.

برای من که همه ی زندگی دنبال شناختن خودم بودم، بعد جدیدی رو باز می کنه... باید جالب باشه.

البته اگه پیش بیاد!

  • مهسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی