تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

اگر به خانه ی من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیار.
و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم...
اینجا گاهی با خودم حرف می زنم، یا شایدم گاهی که حرفای دیگران که به دل بشینه.
اینجا شبیه خونه ی منه. خونه ی آدم ذهنشه و قلبش، مگه نه؟
بله، برای فهمیدن و شناخت من جای مناسبی نیست، ولی اگه دنبال نشونه واسه فهمیدنِ خودتون می گردید، شاید جرقه ای شه.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

Supervision!

Friday, 11 Aban 1403، 12:53 PM

یکی از سختی های استاد راهنما بودن اینه که با همه مدل آدمی مواجه می شی. بعضی ها خودشون اتوماتیک کاراشون رو پیش می برن. چه دانشجوهای خوبی.

ولی بعضی ها به کمک بیشتری احتیاج دارن. و سختیش اینه که بلد هم نیستن کمک بگیرن. بعد کار پیش نمی ره... بعد بعضی هاشون از تو شاکی می شن:دی

باید بشه اینا رو زود تشخیص داد و راهی پیدا کرد که به راه آوردشون. 

از طرفی هم بعضی ها خیلی دارن سختی می کشن و نزدیک به burn out ن. باید کمک کرد که دست کم یه تز کارشناسی باعثش نشه. 

از طرف دیگه هم اگه کسی هزارتا هندونه گرفته دستش، تو مسیول این نیستی که هندونه هاشو براش حمل کنی. پس اینو هم گوشه ی ذهنت داشته باش که خیلی خودتو سرزنش نکنی اگه مشکلی پیش اومد.

 

  • مهسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی