تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

اگر به خانه ی من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیار.
و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم...
اینجا گاهی با خودم حرف می زنم، یا شایدم گاهی که حرفای دیگران که به دل بشینه.
اینجا شبیه خونه ی منه. خونه ی آدم ذهنشه و قلبش، مگه نه؟
بله، برای فهمیدن و شناخت من جای مناسبی نیست، ولی اگه دنبال نشونه واسه فهمیدنِ خودتون می گردید، شاید جرقه ای شه.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

peacfulness

Tuesday, 19 Tir 1403، 01:06 PM

دارم به این فکر می کنم که ما آدما، چی می شه که از بقیه ناامید می شیم؟ به چی امید داشتیم از اون روزهای اول؟ 

چطوری اون امید رو پیدا کردیم که از یه جایی به بعد به سمت ناامیدی می ریم؟

داشتن این امید به چیزی غیرواقعی، نتیجه ش این می شه که از همه آدم و عالم می بریم و سعی می کنیم برای خودمون کافی باشیم؛ از همه جدا بشیم.

خب واقعا اینکه آدم خودش از پس مشکلاتش بر بیاد، اتفاق مثبتیه. ولی از طرفی هم بریدن از دیگران نه واقعیه و نه مطلوب. باید انتظاراتمون از دیگران رو تنظیم کنیم. همه آدمیم و قرار نیست معجزه کنیم. 

مگه خود من معجزه ای کردم اگه گاهی هم خوبی کردم به دیگری؟

پیش به سوی صلح بیشتر با جهان.

 

پ.ن.:‌ تعداد زیادی از پست های چند سال پیشمو دیدم، و همواره در حال پیدا کردن خودم بودم. نگو که راهش در تراپی نهفته بوده. با یه تراپیست درست حسابی. و همین طور کتاب های جالب. مثل کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی