
بی چاره دنیا!...
دیوار از او کوتاه تر پیدا نکرده اند
انگار! اما نگران نباش دنیای من، غصه هم نخور حتی.
من می دانم؛
می دانم و تو را خوب می شناسم که دریا،
بلکه اقیانوس خوبی هایی؛ آری! اقیانوس خوبی ها... .
می گویند یک رو نیستی و دورنگی با آن
ها؟!...
زنهار که دورویی از مردم اینجاست و این
تویی که همچون آینه جز به حقیقت سخن نمی گویی، آشفته می شوی حتّی و دلگیر از دورویی
هاشان. ایمان دارم به مهربانیت که می بخشایی تهمت ها و سنگ دلی هاشان را.
آخر می دانی؟! مردم هم گناهی ندارند
شاید!، به دنبال پناهی اند تنها، تا مشکلاتشان را، ناراحتی هاشان را و هرچه هست به
دوشش بیندازند و خالی شوند. آری... خالی!
و چه خوبی توِ، و چه صبور و دوست داشتنی
که پناهگاه نامهربانی هایشان هستی...
دنیای عزیز و مهربانم!
از آرامش دوست داشتنی ت سپاسگزارم؛ و
این همه زیبایی.
می دانستی که تا به امروز هیچ دامانی را
پرمحبت تر ،و سرشارتر از آرامش نیافتم که دامان تو را؟! ...
هر چه هست ، مخلوق همان خالقی آخر ! که
دوست داشتنی ترین دوست داشتنی هاست ... (:
دنیای من !
این را بدان تنها،
که تمام آسمان ها و زمین هم دست به یکی
کنند، دست کم ماه آسمان باتوست. و تو تنها نیستی دنیای من!
دنیای صاف و پاک و آرام و بی ریای دوست
داشتنی من !،
تا بی نهایت دنیا، دوستت دارم ...