تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

روزهای من...

تا همیشه

اگر به خانه ی من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیار.
و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم...
اینجا گاهی با خودم حرف می زنم، یا شایدم گاهی که حرفای دیگران که به دل بشینه.
اینجا شبیه خونه ی منه. خونه ی آدم ذهنشه و قلبش، مگه نه؟
بله، برای فهمیدن و شناخت من جای مناسبی نیست، ولی اگه دنبال نشونه واسه فهمیدنِ خودتون می گردید، شاید جرقه ای شه.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

Plant me

Saturday, 19 Mordad 1398، 08:30 PM

مرا نکاوید

مرا بکارید

من اکنون بذری درستکار گشته ام

مرا بر الوارهای نور ببندید

از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید

گوشهایم را بگذارید

تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند

چشمانم را گل میخ کنید

و بر هر دیواری

که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید

در سینه ام بذر مهر بپاشید

تا کودکان خسته از الفبا

در مرغزارهایم بازی کنند

 

مرا نکاوید

واژه بودم

زنجیر کلمات گشتم

سخنی نوشتم که دیگران

با آرامش بخوانند

من اکنون بذری درستکار گشته ام

مرا بکارید

در زمینی استوار جایم دهید

نه در جنگلی که زیر سایه ی درختان معیوب باشم

جای من در کنار پنجره هاست.

 

احمدرضا احمدی

https://soundcloud.com/sepehr-tajpour-2-1/ovqkdhwm5ule

 

  • 98/05/19

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی